سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مصیبتها چون آزادگان شکیبایى باید و یا چون نادانان فراموش کردن شاید . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 90 شهریور 10 , ساعت 9:3 عصر


من محمد رضایی 33 ساله اهل قوچان که در سال 81  یک قطعه زمین به شماره (20 )از اراضی دادگاه انقلاب قوچان فاز 2 از خانم ملیحه عطاران فاروجی خریداری کردم که این زمین را در سال82 به پدرم واگذار کردم ودر سال 83 ازدواج نمودم وپس از 13 ماه رفت و آمد در بهمن 84 به علت زیر بار نرفتن برای زدن قولنامه همین زمین به نام همسرم مهریه اش را به اجرا گذاشت وقطع ارتباط کامل کرد وشکایت بازی ها علیه یکدیگر شروع شد(رجوع به لیست 31مورد پرونده)تا آبان86 که پدرم متوجه دیوارکشی زمین شد وپس از پیگیری ماجرا متوجه شدیم خریدار زمین حاج آقا حسن مهدوی نیک از قضات دادگستری قوچان می باشد که 3قطعه زمین از خانم ملیحه عطاران خریداری نموده ((2قطعه مسکونی و1قطعه تجاری،که خانم عطاران قطعه(20)را درسال 81 به من فروخته بودند وقطعه (30 )را 3ماه زودتر از من به آقای مغنیان فروخته بودن1باب مغازه هنوز مال خانم عطاران بود)) وپس از شکایت من وآقای مغنیان علیه خانم عطاران متوجه شدیم که وی نیز دختر دایی رییس دادگستری قوچان حاج آقا بزمی می باشد ودر پی بررسی شکایتمان خانم عطاران در وهله اول ادعای جعل امضا کردند که با گفتن ارجاع به کارشناس توسط دادیار شعبه اول دادسرای قوچان آقای احمدی خانم عطاران به دست و پا افتاده و چاره کار را در ادعای محجوریت دیدند واز این به بعد موش و گربه بازی ما همانند تام و جری شروع شد و به علت هم زمان بودن شکایت فروش مال غیر ودرخواست نفقه از سوی همسرم(باوجود داشتن عدم تمکین و رای ازدواج مجدد ومنع اشتغال همسرم ودر خواست من از همسرم برای تعیین وضعیت زندگی)این نفقه در دادگاه بدوی رد شد ولی با مغلطه بازی وفتنه گری همسرم و وکیلش مریم میرزا خانزاده فرخانی این پرونده خانوادگی دست مایه ای شد برای اعمال فشار که دادیار شعبه اول دادسرای قوچان به من پیشنهاد حل کدخدامنشی پرونده فروش مال غیر را داد واین فتنه گری و اعمال نفوذ پنهان ادامه یافت وبه خانم عطاران فرصت مدرک سازی داده شد که در سال 86بدون پیشینه قضایی از پزشکی قانونی خراسان رضوی نامه ای مبنی برمسخ واقعیت وشخصیت(یعنی جنون کامل)برای تیر81 تا شهریور83 آوردند و در این مدت ادعای محجوریت خانم عطاران معاملات وکارهای بانکی فراوانی انجام داده که با بی مسولیتی دادسرا وبا انجام ندادن استعلامات دقیق ما فقط توانستیم یک مورد از معاملاتشان در زمان محجوریت را در دفتر خانه اسناد رسمی بیابیم که مورد معامله یک منزل مسکونی ششدانگ باسند بوده که درسال81 خریداری کرده ودر سال82 فروخته اند که تمام این معامله در یک دفتر خانه اسناد رسمی بوده است وبعداز افشا شدن این معاملعه  به خانم عطاران فرصتی دوباره برای مدرک سازی داده شد واین بار ازدادگاه استانی دیگر رای حجر مبنی برسفاهت آوردند تا جایی که به اعتبار این رای سفاهت خانم عطاران مدعی شدند که همین معامله منزل مسکونی در دفترخانه اسناد رسمی با اجبار و تهدید وزور و کنشهای ضد اجتماعی بوده است ودر شورای حل اختلاف فقط برای معامله با من درخواست ابطال مبایعه نامه کردند و علیه شاکی دیگر آقای مغنیان که قطعه 30را 3ماه زودتر از من خریداری کرده بودند شکایت نکردند حال چه ماجرایی در پشت پرده است نمی دانم تا جای که حتی تا الان علیه این معامله اجباری در دفترخانه اسنادرسمی هیچ اقدامی نکرده اند واین موش وگربه بازی ادامه یافت وچرخ گردون روزگار همچنان چرخید تا اینکه دست تقدیرپای حاج آقا مهدوی را پس از یک سال ونیم اختلافمان بر سر زمین ویک سال بررسی پرونده طلاق توسط دادرس جمشیدی, باز کرد وبعداز بی توجهی به شکایتهایم در تهران ومشهد(جناب حاج آقا شریعتی رییس دادگستری خراسان رضوی-فلاح هروی ارزشیابی قضات- حفاظت اطلاعات چهار طبقه) حاج آقا مهدوی نیک دادرس شعبه یک حقوقی قوچان به ریاست حاج آقا بزمی (پسر عمه خانم عطاران)در 2جلسه طلاق صادر کرد(براساس نفقه به ناحق وشهادت بر شهادت کذب مریم هراسان ،کوروش ذکایی و علی فرزین مبنی بر چار سال ترک زندگی) وپس از اصدار رای طلاق شکایتهایمان شدت بیشتری گرفت اعم از دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت تهران ودادگاه ودادسرای ویژه روحانیت خراسان رضوی (پس از مغلطه بازی های فراوان منع تعقیب صادرکردند و ابلاغ کردن این منع تعقیب درزندان قوچان خود حکایتیست) شکایت(من ومغنیان و رهنما) در کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی که آنهم انگار مربوط به این کمیسیون نبود طبق کدام قانون نمی دانم!!! وشکایت دردادسرای انتظامی قضات تهران در تاریخ23/1/89 توسط من و مغنیان و رهنما که هنوز روال قضایی خودرا در دبه های خیارشور وترشی چهار طبقه مشهد طی می کند تا برای ماست مالی کردن جا بیفتد وبه مذاق مقامات قضایی پایتخت نشین کشور خوش بیاید تا مباداسوء جریانات تبدیل به سوءهاضمه شود واین داستان هنوز ادامه دارد وآنچه نوشتیم و خواندید خلاصه ای بود از خلاصه ها((طلاق گرفتن خانم عطاران از شوهرش در همین دادگاه قوچان به علت مغلطه بازی در بحث نفقه وادعای جعل امضا برای کلاهبردار جلوه دادن شوهرش آقای رهنما، ساخت وساز ما بر روی زمین 3سال  پس از نتیجه ندادن تمام شکایتهایمان در قوچان ومشهد وتهران در مقابل تصرف عدوانی ودیوارکشی سه ساله حاج آقا مهدوی، شکایت نکردن حاج آقا مهدوی علیه خانم عطاران وشکایت(با گرفتن یک وکیل پایه یک) پس از 3سال علیه من به عنوان تصرف عدوانی، چگونگی بررسی پرونده طلاق در شعبه 15 تجدید نظر خراسان رضوی (بر اساس چوب درخت طبق حرفی که خودشان گفتند)،طریقه ساخت و ساز ما بر روی زمین وگرفتن سند ششدانگ در سال88 با دیوار حاج آقا مهدوی نیک دادرس شعبه 1 حقوقی دادگستری قوچان ومهمتر از همه مطلع بودن حاج آقا مهدوی دادرس شعبه یک حقوقی دادگستری قوچان( قبل از خریدن زمینها از خانم ملیحه عطاران فاروجی دختر دایی رییس دادگستری قوچان) از فروش قطعه 20و30 به من و مغنیان وخریدن این سه قطعه به کمتراز نصف قیمت واقعی زمینها(مالخری)  و... خیلی مطالب دیگر که در این جا نتوانستم ذکر کنم



لیست کل یادداشت های این وبلاگ